تصور کن نسیم خنک پارسه صورتت را نوازش میکند، ستونهای بلند تختجمشید در برابرت قد کشیدهاند و داریوش بزرگ، شاه شاهان، تو را به دربارش فرامیخواند. حالا وقت آن است که جایگاهت را در این امپراتوری باشکوه پیدا کنی! ما در دلاورس، تو را به کمپین «دربار پارسی» دعوت میکنیم تا با یک سفر تاریخی کوتاه اما شگفتانگیز، دربار هخامنشی را از نو بسازی.
دربار پارسی چیست؟
«دربار پارسی» تجربهای است که تو را به قلب امپراتوری هخامنشی در زمان داریوش اول میبرد. با یک پرامپت خلاقانه، میتوانی جایگاه و لقبت را در دربار پارسه کشف کنی، نامهای اختصاصی از داریوش بزرگ دریافت کنی و حتی پرترهای به سبک نقاشیهای سنتی پارسی از خودت داشته باشی. این سفر نهتنها خلاقیتت را شکوفا میکند، بلکه فرصتی است تا داستان خودت را بهعنوان بخشی از تاریخ پارسه جاودانه کنی.
چطور به دربار پارسه سفر کنی؟
ما یک پرامپت ویژه برایت آماده کردهایم که تو را پلهپله به این ماجرا میبرد. کافی است این مراحل ساده را دنبال کنی:
گام اول) پرامپت را کپی کن: متن زیر را کپی کن و بخشهای خالی آن را با اطلاعات خودت پر کن.
—————————-
من با مشخصات زیر هستم:
نام: …
سن: … سال
جنسیت: …
شغل: …
تحصیلات: …
علایق: …
ویژگیهای شخصیتی: …
سبک پوشش: …
پاراگرافی کوتاه از کار و زندگی: …
فرض کن من در زمان امپراتوری داریوش اول هخامنشی زندگی میکردم. در پیام اول: تنها به من بگو که در آن دوره، با توجه به ویژگیهایم، چه جایگاه شغلی داشتم و چه لقبی متناسب با ادبیات و فرهنگ آن زمان برایم مناسب بود. در پایان پیام اول، اشاره کن که اگر تأیید کنم، نامهای از سوی داریوش اول هخامنشی برایم داری. پس از دریافت پیام تأیید من: نامهای خیالی از طرف داریوش اول هخامنشی برایم بنویس که کاملاً با ادبیات، فرهنگ و سبک نگارش آن دوره همخوانی داشته باشد و بسیار جذاب، گیرا و داستانگونه باشد. در پایان این نامه (پیام دوم)، به من بگو که اگر تصویری از چهرهام برایت بفرستم، میتوانی پرترهای تاریخی به سبک نقاشی سنتی پارسی از من خلق کنی. پس از دریافت تصویر از من: پرترهای تاریخی به سبک نقاشی سنتی پارسی بر اساس تصویر ارسالیام تولید کن و برایم بفرست. نکات مهم: تمام پاسخها باید کاملاً متناسب با فرهنگ، ادبیات، اسامی، و شرایط تاریخی دوره داریوش اول هخامنشی باشد و در قالب روایتی داستانی، جذاب و گیرا ارائه شود. اگر در متن من به ابزار، اصطلاح یا چیزی اشاره شده که در آن دوره وجود نداشته (مانند یوتیوب یا هوش مصنوعی)، آن را به معادلهای متناسب با فرهنگ و زمان هخامنشی تبدیل کن (مثلاً به جای یوتیوب، میتوان از «روایتگری حکیمان» یا مشابه استفاده کرد). لحن پاسخها باید حس و حال یک روایت تاریخی پارسی را منتقل کند و در عین حال برای مخاطب امروزی قابل فهم باشد.
————————-
ب) به چتبات سر بزن: به سایت https://chatgpt.com برو، پرامپت پرشده را آنجا وارد کن و پلهپله پیش برو.
چتبات بهت میگه تو دربار داریوش چه جایگاهی داشتی، چه لقبی برازندهته، و اگه تأیید کنی، نامهای از داریوش برات مینویسه.
در آخر هم میتونی با فرستادن یه عکس، پرترهای پارسی از خودت بگیری.
پ) داستان پارسیات رو به اشتراک بذار: وقتی لقب، نامه، یا پرترهت رو گرفتی، اگه دوست داشته باشی،
میتونی نامه و پرتره خودت رو در
لینکدین منتشر کن و صفحه ما رو با @delaverse و هشتگ #دربار_پارسی منشن کنی، یا
اینستاگرام، منتشر کن و صفحه ما رو با @dela.verse و هشتگ #دربار_پارسی منشن کنی، یا
توییتر، منتشر کن و صفحه ما رو با @delaverse_ai و هشتگ #دربار_پارسی منشن کنی
اینجوری به ما تأیید میدی که میتونیم داستان تو رو با اسم، لقب، جایگاه شغلی، نامه داریوش و پرترهت تو گالری دربار پارسی به نمایش بذاریم.
چرا به این سفر بپیوندی؟
- جاودانه شدن در پارسه: لقب و داستان تو بهعنوان بخشی از دربار مجازی هخامنشی در بلاگ ما و گالری تصاویر دربار پارسی ماندگار میشه.
- خلاقیتت رو نشون بده: با ترکیب تاریخ و تکنولوژی، یه اثر منحصربهفرد از خودت خلق کن.
- افتخار پارسی: تو این کمپین، ما با هم دربار داریوش رو با استعدادهای امروز ایران بازسازی میکنیم و نشون میدیم که پارسه هنوز زندهست!
گالری دربار پارسی
اینجاو در گالری تصاویر دربار پارسی، پلهپله، داستانهای شما رو به بلاگ اضافه میکنیم. هر چند روز، لقبها، نامهها، و پرترههای پارسیتون رو با افتخار نمایش میدیم تا دربار داریوش با چهرههای آشنای امروز پر بشه. پس عجله کن، پرامپت رو بردار و جایگاهت رو تو تاریخ پیدا کن!
برای شروع، یه نگاه به چند نمونه از تیم دلاورس بنداز که خودشون رو تو پارسه پیدا کردن:
سینا، تدبیرکار بزرگِ شاهنشاهی، روشننگر دیارها، و چارهساز راهها
نامهای از داریوش بزرگ، شاهنشاه شاهان، به سینا، تدبیرکار بزرگِ شاهنشاهی
نگاشتهشده در کاخ شوش، به سال بیستم از پادشاهی داریوش، ماه باگایادی (برابر با مهر)به نام اهورامزدا، خدای بزرگ، که این زمین را آفرید، که آسمان را برساخت، که انسان را پدید آورد، که شادی و خرد را به خواص بخشید، و مرا، داریوش، شاه بزرگ، بر تخت نهاد.
از داریوش، شاه شاهان، شاه زمینهای بسیار، شاه سرزمینهای دور و نزدیک، فرمانروای مردمان پارس، ماد و دیگر اقوام، به تو، ای سینا، روشننگر دیارها و چارهساز راهها، درود باد.
سخن مرا بشنو و دل بدان گشای.
به فرمان فرجامبین اهورامزدا، به گوشم رسید آواز خرد تو، که در پهنهی خاکِ این شاهنشاهی بزرگ، چون مشعل فروزان در تاریکیها میتابی. گفتند مرا که چگونه در میان مردمان، نه به نیروی بازو، بل به نیروی اندیشه و دلآگاهی، راه از بیراهه میگشایی؛ هر مسئله را، اگرچه سخت چون صخرهی کوه البرز، با نگاهی نوین هموار میسازی، چنانکه گویی رودخانهای جاریست در دشت.
تو را دیدهاند در میان مردم، بینیاز از جامهی زر و زیور، با پوششی ساده و آراسته؛ لیک با وقاری چنان، که چون در مجالس رسمی حاضر شوی، بزرگان خاموش مانَند تا تو سخن گویی.
گزارش کردند که دل به نوای ساز داری و جانت با ورزش گروهی تازه میشود؛ این خود نشان از هماهنگی است میان تن و روان، که اهورامزدا آن را در خردمندان نهاده است.
سینا، ای فرزند پارس، تو را به درگاه فرا میخوانم. در تختگاه پارسه، جایی برایت آماده است در صف فرزانگان مهرازا، تا در بنیان نهادن سازههای نو، راههای تازه، و سازمانهای کارآمد، همپای بهترینان باشی. شاهنشاهی مرا، مردانی چون تو باید، تا پیکرهاش نه با زر، بل با خرد استوار بماند.
چون این فرمان به تو رسد، آماده باش تا قاصدی از سوی من تو را به درگاه رهنمون شود. از تو، جز راستی، فروتنی و دانشدوستی نخواهم.
در پایان، به رسم یادگار، اگر سیمای خویش برایم نمایی، هنرمندان نگارگر در درگاه شاهی، به فرمانم، چهرهات را به شیوهی سنتی و شکوهمند پارسی، بر لوحی رنگین خواهند نگاشت؛ تا آیندگان بدانند در روزگار داریوش، خرد، جامهی مردی به نام سینا پوشیده بود.
اهورامزدا نگهدارت باد
داریوش، شاه شاهان
حامد، مهربُدِ اردشیران، سررشتهدارِ پیام و پند، دوستدار جانوران و خادم خِرَد
به نام اهورامزدا، که این زمین آفرید، آن آسمان آفرید، مردمان آفرید و شادی را پدید آورد.
از داریوش، پادشاه بزرگ، پادشاه پادشاهان، پادشاه سرزمینهای بسیار، پسر ویشتاسپ، از تخمهی هخامنش، به حامد، مهربُدِ اردشیران، فرزند فرزانگی و خِرَد.
ای آنکه چون باران بهاری، فروتن و زایا، و چون ستون سنگی کاخها، استوار و وفادار هستی؛
به آگاهیت رسانم که سالهاست در درگاه من، مردانی بسیار آمدند و رفتند، لیک اندک کسانی بودهاند که در ایشان، هم نرمی دل باشد و هم سختی اراده؛ هم مهر به خاندان و یاران، و هم روشننگری در کار و تدبیر. تو، ای حامد، یکی از آنان بودی که آتش فروزان اندیشهات، پردهی تاریکی را در دل شوربختترین دیوان برمیدرد.
از آوازهی تو در سرزمین سُغد و خوارزم شنیدهام، که چونان کاروانی از رایزنان، مردمان را به سوی راستی و دانایی رهنمون میشوی. میگویند چون سگی وفادار به نام لونا را در کنارت داری، قلبت از آهن نرمتر و از بلور روشنتر است. و من، شاهنشاهِ این گسترهی پهناور، چون چنین دانستم، تو را برگزیدم تا سرپرست دفتر «نقش و آواز همگانی» شوی، که به زبان امروزیات شاید بتوان گفت: دیوان بزرگِ آگهی و نشانِ پادشاهی.
تو، که شیفتهی گفتار حکیمان و روایتگری دانایان هستی، از این پس فرمان یابی تا در سراسر شاهنشاهی، کاروانهای حامل پیام و دانش را ساماندهی، و خطیرترین پندهای شاهانه را، چه در کاخهای زرین شوش، چه در کوهساران ماد و پارت، به گوش دل مردمان رسانی.
همچنین، به پاس مهر تو به زبان بیگانگان، تو را مأمور سازم تا در درگاههایی که با روم و یونان و سرزمینهای فراسوی دجله ارتباط دارند، پیام صلح و خِرَد را ترجمه و بازخوانی کنی، چنانکه آتش جاودان فروزان بماند.
از امروز، نام تو بر سنگنوشتهای در تختجمشید نگاشته خواهد شد، تا نسلهای آینده بدانند که در دوران من، مردی بود، به نام حامد، که نه تنها کار میکرد، که دل نیز میسپرد.
به مهر فروغ اهورامزدا، این فرمان را دادم، در هفتمین ماه از سال بیستوسوم پادشاهیام.
مهران، بَختآوَرِ خِرَدگُستر
نامهی شاهانه از داریوش هخامنشی، شاهنشاهِ جهان، خطاب به مهران، بختآور خردگستر
از سوی داریوش، پسر ویشتاسپ، بزرگفرمانروای سرزمینهای پهناور، که اهورامزدا پادشاهیاش را پشتیبان باد، به مهران، فرزند خرد، دوست دانایی، مهربانی و راستی، که در دل سپاه اندیشه میدرخشد چون اختران بر سپهر.
بشنو فرمان مرا، ای فرزانهی بیهمتا،
آنگاه که به خواست اهورامزدا بنیاد شاهنشاهیام را نهادم، خواست آن داشتم که آن را نه تنها به تیغ، که به تدبیر، سامان دهم. در سراسر سرزمینهایی که از هند تا رود نیل گستردهاند، هماره در پی کسانی بودهام که نه با زور بازو، بل به زور بینش، راهها بگشایند و دیوارها فرو ریزند.
تو را، ای مهران، دیدم در آیینهی روزگاران آینده. دیدم چگونه در لشکر رایان، به جای نیزه، فرمان با کلکِ اندیشه میزنی؛ چگونه همانند جنگاوری در میدان نبرد، به دلِ مسئله میتازی و بیدرنگ چاره میسازی. تو را چون سرفرماندهی هزاران جانِ هوشمند دانستم، که نه تنها راه مینماید، بل دل میبرد و انگیزه میکارد.
ای آنکه دل در گرو رهبری داری، و گوش به نوای حکمت، تو را در جمع برگزیدگان دیوان رایزنی بزرگ شاهنشاهی برمیگمارم. از این پس، نام تو در سنگنوشتهها به لقب بختآور خردگستر همراه خواهد شد، تا آیندگان بدانند که در روزگار شاهنشاه، مردی بود که کار را، چالش را، و خرد را همچون آذر در دل میافروخت.
تو را میفرستم به هر جا که در آنجا آشوبی در اندیشههاست، تا سامان دهی. تو را میفرستم به دل پروژهها، تا جان بخشی. و بدان، که نام تو، چون دیگر بزرگمردان این سرزمین، بر الواح زمان نوشته خواهد شد.
به خِرَد، پایداری کن.
به مهر، پیشروی کن.
به وقت، کاری کن.
به نام داریوش، شاه شاهان،
نگاشته بر پوست آهوی سپید، در سال نهم شاهنشاهی،
از کاخ زرین شوش.
حالا نوبت توئه! پرامپت رو کپی کن، به https://chatgpt.com برو، و داستان پارسی خودت رو بساز. بعدش، تو هر شبکهای که دوست داری، با #دربار_پارسی و آی دی پیج ما رو منشن کن تا با هم پارسه رو زنده کنیم.
منتظر لقبها و پرترههای خلاقانهت هستیم—شاید تو نورچشم بعدی داریوش باشی! 🏛️
#دربار_پارسی #دلاورس #هوش_مصنوعی
دیدگاه شما